سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادامه تحقیق ونگرش بنیادین 3

گرچه نظریه اولیه گروه ها به قضیه گالوا رسید اما پس از او "اورفینی" اثبات کرد راه حل مستقیمی در حل معادلات درجه پنجم و بالاتر نیست و میتوان در نظریه گروه ها پیش تر نیز رفت این راه تا سال 1846 ادامه یافت و در سال 1870 کرونکر دوباره اصول موضوعی را برای گروه ها بنیان نهاد. و این همچنان ادامه یافت تا امروز که نظریه گروهها به بنیادی ترین تئوری در جبر مجرد رسیده است و ریشه تحقیقات بسیاری برای ریاضی دانان گردیده است.

اکنون کمی از ریاضیات بیرون بیاییم و برای تحقیق و نگرش بنیادی در یک مسئله همگام گردیم.

در این خصوص نیز کمک کنید. در بررسی مردم کنونی کشور ایران این مشخصات در لایه هایی از مردم به چشم میخورد و گاه در اکثریتی نکاتی یکسان وجود دارد.

این لایه ها ؛ غریب نوازند، چاپلوس ، زن باره و ادبیات خوبی دارند. برای اینکه بدانیم چرا ایشان چنین خصوصیاتی دارند چه باید کرد؟ آیا تحقیقات در آثار باستانی را پیشنهاد میدهید ؟ یا مطالعه در اقوام مختلف ایرانی طی دوران مختلف تاریخی را رقم میزنید؟

تحقیق و نگرش بنیادین چنین نظر میدهد:

1-     مهاجرت عامل اصلی شکل گیری خصوصیات رفتاری مردم خواهد بود.

2-    اثر مهاجرت بیش از یک قرن ظهور میکند.

3- تداوم این خصوصیات بیشتر از 500 سال طول خواهد کشید.

4- تغییر این خصوصیات از هزاره نیز فراتر میرود.

برای هریک از خصوصیات و رفتارها چنین نظر میدهد:

یک قوم خسته با فرض اینکه خود را آریایی می داند برای یافتن زیستگاهی جدید و در نهایت آرامش دهنده به کوچ بزرگی دست میزند .بیشتر زنان و کودکان از بین رفته اند و کمترین شمارش همراهان را تشکیل میدهند. آذوقه ایشان تمام شده است و راه چاره را از ایشان ربوده است. هدف خود را نمیشناسند و به هر آبادی که میرسند میخواهند سرپناهشان دهد. شبها برای اینکه آرام بگیرند همه داستانهایی که میدانستند برای یکدیگر گفته اند و دیگر داستانی نیست. نیاز به همسرانی دارند تا غرایض خود را التیام بخشند .هیچ فن و صنعتی ندارند. راه دراز اجازه نمیدهد بار سنگینی با خود ببرند. گاه در راه تنها با نگاهها با هم سخن میگویند. هر کسی تلاش دارد خود را پیش برد و یارای همیاری با دیگران را ندارد. و این چنین است که موارد یاد شده را شرح میدهیم.

الف- غریب نوازی – اگر شما سفری طولانی را طی کنید و خستگی ،گرسنگی و توان خود را از دست بدهید ، آنگاه کسی پیدا شود که رفع گرسنگی و تشنگی و اسباب استراحت شما را مهیا سازد از او تشکر نمی کنید؟ حال اگر در جمعی خود را بیابید که هیچیک با وجود دیدن اوضاع شما حاضر به کمک نگردند چه میکنید؟ اگر این جمع مدتی شما را محل ندهند و ناگهان کسی جدید به این جمع بپیوندد ،چه می کنید؟

با دیدن هر غریبه ای خود را برایش عزیز می دارند.پس این بستری است تا این قوم غریب نواز باشند. اما اینکه میگوییم غریب نواز بدان معنا نیست که غریبه ها را بی هدف و تنها از روی مهربانی بنوازند! بلکه تنها یک بیگانگه پرستی است که تا امروز نیز ادامه داشته است و حتی جماعت امروزی نمی دانند از چه روی به غریبه ها بیشتر از خودی ها می پردازند. ببینید هنگامیکه یک خارجی به ایران می آید چگونه بدور او حلقه می زنند.

ب- در همان مسیر یافتن سرپناه و همان قوم یاد شده برای جلب نظر بیگانگانی که در راه می بینند و در هر آبادی که می رسند ، تنها به جهت کمک گرفتن از آنها و برای آنکه ایشان را راضی کنند تا به ایشان سر پناه یا اسکان دهد به چاپلوسی می پردازند . این نکته نیز تا کنون ادامه دارد .کافیست تا کسی بالاتر از خود ببینند و آنگاه برای دست یافتن به جایگاهی بالاتر هر گونه چاپلوسی خواهند کرد تفاوت ندارد که جایگاه مادی باشد یا معنوی.

ج- از دست دادن زنان و کودکان موجب شده به هر قصبه و آبادی که میرسند نگاه نا محرم خود را به زنان آن آبادی داشته باشند و قصد قرابت کنند . محتاج بودن در ایشان انصاف را هم گرفته است . این است که دنبال دختران و زنان غریب نیز هستند.

د- هنگامیکه داستان های آنها به انتها رسید برای سرگرم شدن به زیاده گویی و داستان پردازی از خود می پردازند .این است که در برخی قدرت خیال پردازی اوج گرفته و جهت جلب نظر سایرین تلاش کرده تا با زیبایی هر چه بهتر داستانی بسرایند. امروزه جایگاه خیال پردازی همچنان ادامه دارد و ادبیات ایرانی نیز تا ابتدای قرن حاضر میلادی با گذشته ای شگرف دنیا را تحت تاثیر قرار داده بود و از این قرن ، مجددا" نویسندگان و سرایندگان اشعاری نمایان خواهند شد که رکود آن سالهای پس از جنگ جهانی را دوباره به سوی خوش نامی میکشانند. اگر چه نام آورانی چون نیما ؛ دهخدا ، هدایت و... یک دوره ای را باز سازی کردند اما رکود ادبی ایران نسبت به سده های پنجم تا نهم کم رنگ شده بود.

در نمونه های رفتاری یاد شده و اینکه چگونه این رفتار در لایه هایی از مردم ایران ادامه یافته است ،کافیست بدانیم بسیاری از اندیشه های ما بنحوی ژنتیک است . بدین منظور با نگاهی به تحقیقات انجام شده در خصوص اینکه چرا مردان احساس تملک بر زنان دارند ، در می یابیم این مسئله ژنتیک بوده است. در انسان نخستین این حس زمانی پیدا شده است که هنگامیکه مردی با زنی ارتباط پیدا میکرد ، صرفا" به جهت ضعف جسمانی زن و با توجه به آنکه توانایی های بسیاری که امروزه در زنان وجود دارد و در آن هنگام نبود دانشی که زنان خود را و توان خود را آشکار سازند ، ناگزیر تنها حس قدرت بوده است که مردان را برتری می داده است . پس مرد از وجود زن بهره برده و برای آشکار کردن برتری بیشتر و نیز حس جبران، روز را برای تهیه خوراک و یا شکار میگذرانید و اگر در بازگشت زن را با مرد دیگری می دید با این حس که من برای او خوراک آورده ام و او مال من است اجازه تصاحب را به مرد دیگر نمی داده است. این حس مالکیت و یا به تعبیری غیرت بیشتر در مردان تا امروزه ادامه یافته است.

در اینجا چند نکته را باز می انگاریم:

1- آنچه در نمونه رفتار برخی ایرانیان آوردیم و ادامه آنرا امروزه نیز می بینیم یک رفتار ژنیک بر اساس عادت بوده است.

2- چنانچه پیشتر نوشته بودیم برخی رفتار ها شاید هزران سال یا چندین قرن زمان نیاز دارد تا تغییر کند. آنطور که امروز در برخی مناطق فرهنگی دنیا زن سالاری رشد کرده است. برای این منظور نیز میتوانیم از تحقیق و نگرش بنیادین نیز بهره برده و آنرا تجزیه تحلیل و ریشه یابی کنیم.

3- آیا همه مهاجرت ها ریشه هایی عادت و رفتاری خاصی بوجود می آورند ؟

در پاسخ به نکته سوم میتوان گفت :بله ، ریشه های رفتاری هر ملتی در تاریخ گذار های اجتماعی آن جای گرفته است.

نمونه آشکار دیگر آن و نه بسیار دور آن رفتار ملت آمریکا است. آنها در پی ثروت هستند ، در پی دست یافتن به باز آفرینی چیزهایی که آرزو مند آن بوده اند.مردمی برای رسیدن به ثروتی که از معادن طلا در آمریکا خبر دار شده بودند همان منشی را دارند که امروز هم دارند.

فراموش نکنیم که آنها با دید رسیدن به چیزی که اگر می یافتنش به نام خود ثبت میشد به آمریکا مهاجرت کردند.یک انگلیسی با اصالت هرگز کشورش را برای یافتن طلا ترک نکرد و البته این تنها به انگلستان ختم نمی شد و نشده است. تنها کسانی که ضعف در ماندن میان مرز و بوم خود داشتند به مهاجرت برای رسیدن به اهدافی که در کشور خود نمی یافتن ، مهاجرت کردند. آن مهاجران نیازی به سرپناه نداشتند چون جایی میرفتند که میدانستند باید تصاحب کنند . سفر آنان چندان پر مخاطره نبود که زنان از پای درآیند و نیاز مند زنی نبودند که همراهشان باشد . استفاده از زنان به سادگی مهیا بود. چشم به بیگانه نداشتند. شب را استراحت می خواستند نه خیال پردازی . برای آرمش و تسکین بیشتر به پایکوبی پرداخته اند تا ترانه سرایی یا داستان پردازی. بگذریم که جک لندن چگونه آن زمان را شرح داده است. اما تفاوت قوم ایرانی و آمریکایی همان رفتار هایی است که در سفرشان ثبت شده است و اکنون نیز ادامه دارد.

تحقیق ونگرش بنیادین این نمونه ها را برای جلب نظر هر کس در هر جای دنیا ارائه داده است تا با جمع آوری عقاید مختلف در تایید یا مردود شدن این نظریه ها گره هایی را باز کند که شاید نکاتی از تاریخ و رفتارهای بشری آشکار گردد.

در این میان این باور را نیز شرح میدهیم با یاد چند نکته:

1- در ضمیر ناخودآگاه هر شخصی نکاتی هست که وقتی جرقه ای زده میشود ایشان در تایید آن همراه می شوند. برای نمونه هنگامیکه مشخص شد مقاومت الکتریکی در محاسبات که تا سال 1984 ثابت فرض میشد ، در مسیر یک مدار الکتریکی ثابت نیست ، خیلی ها ابراز کردند که آری براستی چنین است . آنگاه در نظریه یاد شده دنبال اثبات رفتند ،گر چه این اثبات انجام شده بود و راه آن را ساده یافتند. بنابراین اگر کسی نکته ای جدید در یافت کند امکان همگام شدنش با ارائه گاه ادله محکم نیز وجود دارد. حتی اگر آن شخص متخصص در آن نکته نباشد.

2- فراموش نکنیم کودکان تا سن 7 سالگی هنگام خواب همه سخنانی که در بالای سرشان زده میشود را درک میکنند ،حتی اگر به زبانی بیان شود که با آن بیگانه اند. این نکته نیز در تایید نگرش بنیادین یک اصل محسوب می گردد.

3- حدسیات بشر و آزو هایش در کنار احساس نیاز ، اصل رسیدن به آن چیزهایی است که هیچگاه وجود نداشته است. آنچه ژول ورن با نوشته های تخیلی خود برای ما یادگار گذاشته است ،اکنون همه انجام شده است . از بیست هزار فرسنگ زیر آب تا سفر به ماه!

4- تحقیق و نگرش بنیادین ، یک روش نیست . استفاده از استعدادهای بالقوه بشری است که در اندیشه هر کس نهفته است و بهانه ای است تا هر کس نظریات خود را ابراز نموده ودر بوته نظر سنجی دیگران قرار داده تا بتوان دست نایافتنی ها را بدست آوریم. و در اینجا نگارنده ابراز میدارد که بخشی از تاریخ را بدون آنکه پای از اتاق کارش بیرون نهد و با کمترین کار صرفا" تحقیقاتی مفروض داشته است.

برای رسیدن به هر آنچه میخواهیم، به ریشه های آن چیز باز گردیم آنگاه تحقیق را به دیگران بسپاریم. جایگاهی فراهم آوریم تا هر کس در هر نقطه و با هر سن و میزان دانشی بتواند ایده خود را ابراز نماید تا برای آن ایده حرکت کنیم.

 

نتیجه های گرفته شده از بحث های خود را بنوعی ارائه کردیم اما یادمان باشد در این نگارش آغاز پیدایش جهان و انتهای آن را به هم مربوط ساختیم. حرکت زمین را مورد توجه قرار دادیم ، رفتار های انسانی را به بنیاد تاریخی متصل کردیم. چگونگی تغییرات را با ارتباط به مسائل ریاضی و جبر و بدون استفاده از فرمولاسیون خاصی مکاشفه کردیم و در نهایت بی آنکه جزئیات بیشتری بیاوریم "تحقیق و نگرش بنیادین " را بنا نهادیم.

تحقیق و نگرش بنیادین با بیان پرسش هایی که نظری هستند ،چالشهایی ایجاد میکند تا سایرین در آن کندوکاو نموده همراه با حل مسئله باز گردند.بنابراین هر جمله ای که در پرسشها وجود دارد امکان هر نوع بازخوردی را در پی دارد که هریک با ارزش هستند تا بتوان راهکارهایی در تبدیل داشته و یا بوجود آوردن نداشته ای را در کیسه معرفت جای دهیم.

 

 

در این نگارش از منابع زیر بهره برده شد:

نیچه و مارکس

کانت و نو کانتی

عقب ماندگی فرهنگی و وام گیری فرهنگی

نظره تکاملی

مفاهیم وآثارنظریه طبقه تن آسا

عمل گرایی و روان شناسی

هربرت اسپنسر و چارز داروین

تاثیر پذیری-تورستاین وبلن